سلطان خوبان

به عشق داداشم محمدعلی

سلطان خوبان

به عشق داداشم محمدعلی

مطالب پربحث‌تر

۱۷ مطلب با موضوع «شعر روز» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

هتل کوبورگ


من به لبخند گرگ بدبینم

به دروغ بزرگ بدبینم

گرم‌تر می ‌شود مذاکره ‌ها

تنگ‌تر می ‌شود محاصره‌ ها

این چه بازی‌ست این چه شطرنج است

که نصیب پیاده‌ها رنج است

این چنین گفت‌وگو که دید و شنید

گفت‌وگو زیر سایه‌ تهدید


به شجاعان این دیار قسم

که از افسون ترس می‌ترسم


چه کنم دست دشنه را خوانده ست

زخم‌هایی که بر تنم مانده ست

دیده‌ام من به دست‌های شما

ردّ خون برادرانم را

چه بگویم نمی‌رود از یاد

تلخی بیست و هشتم مرداد

آن طرف موج خنده‌های شماست

ناو وینسنس، این طرف پیداست

شاهدان دوباره‌ی مایند

خیل تابوت‌ها که می‌آیند

چند نسل است روی شانه ما

می‌رود کاوانی از شهدا


خیل کودک‌کشان نامردند

پی راه هجوم می‌گردند

روبهان راه خدعه را بلدند

جرزنان دقیقه‌ی نودند

هند خونخوار و خنده‌های ژکوند

عمر و عاصان شیک‌پوش بلوند

چشمشان بر حریممان تا کی

ناظران آژانس سی آی ای

خطّ پرونده‌هایشان پیداست

نقشه‌ی قتل شهریاری‌ها‌ست

رگ تحریم می‌زنیم به کار

همت ما مباد صرف قمار

گرچه نمرود هیزم آورده ست

باز دست خداست بالادست

  • Alomina Ph
  • ۱
  • ۰

وای من...

عشق درآمد از دَرَم


                   دست نهاد بر سرم 


دید مرا که بی تواَم


                  گفت مرا که وایِ تو...

  • Alomina Ph
  • ۱
  • ۰

شهر بی یار

و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر


شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!

  • Alomina Ph
  • ۱
  • ۰

پنهان اگر چه داری چون من هزار مونس



مــن جز تـو کس ندارم پنهان و آشکارا

  • Alomina Ph
  • ۱
  • ۰

شکسته

جامے شڪستہ دیدم

      در بزم مے فروشے....


گفتم بدین شڪستہ

     چوݧ باده میفروشے؟...


خندیدوگفت زیݧ جام 

        جز عاشقاݧ ننوشند...


مستِ شڪستہ داند 

        قدر شڪستہ نوشے...

  • Alomina Ph
  • ۲
  • ۰

صبر

به محشر وعده دیدار اگر دادی نمی رنجم

وصالِ چون تویی را صبر این مقدار می باید

  • Alomina Ph
  • ۱
  • ۰

به سر نمیشود

خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود!!


😔😔😔

  • Alomina Ph
>